خداى عزوجل به شهادت من و شما فرمان داده است، بر شما باد که صبر و شکیبایى را پیشه خود سازید(۱).
منبع:
۱-ابصار العین ص ۱۱۱.
یحیی فرزند امّ طویل نقل کرده است روزی جوانی گریان نزد حسین (ع) آمد امام (ع) فرمود چرا گریه میکنی؟ جوان گفت مادرم فوت کرده است و با اینکه دارای اموالی بود، وصیت نکرده و به من امر کرده است اقدامی نکنم تا خبر آن را به شما برسانم
امام (ع) فرمود برخیزید تا نزد مادر این جوان برویم پس همگی برخاستیم و با امام تا خانه آن زن رفتیم امام (ع) مقابل در ایستاد و دعا فرمود که خداوند او را زنده کند تا وصیّت نماید
خداوند، او را زنده کرد ناگهان زن از جای خویش برخاست و تشهّهد گفت و در حالی که به حسین (ع) نگاه میکرد، گفت ای مولای من ! داخل خانه شو و مرا امر فرما
حضرت، وارد خانه شده، کنار او نشست و فرمود وصیّت کن، خداوند تو را رحمت کند زن وصیّت کرد و سپس جان سپرد
__________________________
بحارالانوار ج۴۴، ص۱۸۰، ح۳
خداى عزوجل به شهادت من و شما فرمان داده است، بر شما باد که صبر و شکیبایى را پیشه خود سازید(۱).
منبع:
۱-ابصار العین ص ۱۱۱.
آيا نبايد توجه داشته باشيم كه ما رئیسي داريم كه بر احوال ما ناظر است؟! واي بر حال ما اگر در كارهايمان او را ناظر نبينيم و يا او را در همه جا ناظر ندانيم! گناهان شخصي كه در خلوت انجام ميگيرد و ربطي به امور اجتماعي ندارد، استحقاق جهنّم را دارد…
«الا بِتَوبةٍ مُناسبَةٍ لِلخال؛ مگر اين كه بعد از آن، توبهاي مناسب حال انجام گيرد» عواقب گناهان اجتماعي كه موجب تغييرات در جامعه و اختلال نظام و انحلال آن، و يا تحريم حلال و ترك واجب و يا مصادرة اموال و هتك حرمت و قتل نفوس زكيّه و ريختن خون مسلمانان و حكم به ناحقّ و … ميشود، چه گونه خواهد بود؟ با وجود اعتقاد به داشتن رييسي كه «عين الله الناظره»[1] است، آيا ميتوانيم از نظر الهي فرار كنيم و يا خود را پنهان كنيم؟ و هر كاري را كه خواستيم انجام دهيم!؟ چه پاسخي خواهيم داد؟! همه ادوات و ابزار را از خود او ميگيريم و به نفع دشمنان به كار ميگيريم، و آلت دست كفّار و اجانب ميشويم و به آنان كمك ميكنيم؟! چه قدر سخت است اگر براي ما اين امر ملكه نشود كه در هر كاري كه ميخواهيم اقدام كنيم و انجام دهيم، ابتدا، رضايت و عدم رضايت او را در نظر بگيريم و رضايت و خشنودي او را جلب كنيم! البته رضايت و سخط او در هر امري معلوم است و ظاهراً منتهي به واضحات ميشود و در غير واضحات و موارد مشكوك، بايد احتياط كنيم.
در همين اواخر، اتّفاق افتاده كه شخصي در تقليد و تعيين مرجع شايسته، شك و ترديد داشت. در خواب، چهرة شخص مورد نظر را به او معرفي كردند. به نجف رفت و پس از مدتي جستجو پيدا كرد او را. همچنين براي بعضي اتفاق افتاده كه در بقاء بر تقليد و يا عدول به حيّ، ترديد داشتهاند، و از قبر معصوم شنيده است كه «باقي باش». البته، هر كدام از اين نقلها، قابل تكذيب است، ولي از مجموع اين قضايا، معلوم ميشود كه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف متوجه و مراقب ما است و نميتوان گفت، از احوال ما مطلع نيست و ما هر كار و يا هرچه را خواستيم، ميتوانيم آزادانه انجام دهيم.[2]
——————————————————————————-
[1]. بحارالانوار، ج 26، ص 240، توحيد صدوق، ص 167، معاني الاخبار، ص 16.
[2]. امام زمان در كلام آيت الله بهجت، تقي اميديان.
هر شب به حساب خود رسيدگي كن
راه غلبه بر نفس، محاسبه است، بعضي اولياي خدا يك دفتري همراه خود داشتند و هر كاري كه ميكردند مينوشتند، در آخر روز هم نشسته و حساب كارهاي خود را ميكردند كه ما در اين روز چه كرديم، چه مقدار اطاعت خداوند متعال را نموديم، چه مقدار سرپيچي و نافرماني كرديم. امام موسي كاظم عليه السلام فرمودند: ليس منا من لم يحاسب نفسه في كل يوم فان عمل خيرا استزاد الله منه و حمد الله عليه و ان عمل شرّا استغفرالله منه و تاب اليه؛
از ما نيست كسي كه هر روز به حساب نفس خود نرسد؛ پس اگر كار خوبي انجام داده بود خدا را شكر كند و از خدا بخواهد كه آن كار را بيشتر و بهتر بتواند انجام دهد و اگر كار بدي انجام داده بود استغفار و توبه نمايد. حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: لا يكون العبد مؤمنا حتي يحاسب نفسه اشد من محاسبة الشريك شريكه و السيد عبده؛2 انسان مؤمن نخواهد بود، تا اينكه به حساب نفسش برسد؛ شديدتر از حسابرسي شريك با شريكش و مولي با بندهاش. امام جعفر صادق عليه السلام نيز فرمودند: القلب حرم الله، فلا تسكن حرم الله غير الله؛3 قلب، حرم خداوند متعال است پس در حرم او غير او را ساكن مكن.
گاهي هواپيما براي فرود آمدن به طرف فرودگاه ميآيد ولي به خلبان پيغام ميدهند به علت شلوغ بودن و فرود هواپيماهاي زيادي در فرودگاه، فعلا فرود آمدن ممكن نيست. شب قدر هم، ملائكه بر قلب ما نازل ميشوند لكن جاي خالي براي فرود آمدن پيدا نميكنند (زيرا قلب ما پر از محبت دنيا، خانه، ماشين، پست و مقام، پول و ثروت و حب معروفيت و مشهوريت و … است) لذا بر ميگردند. قلب خودت را از غير خدا خالي كن تا نور خدا و ملائكه خدا بر قلب تو نازل شود. شخصي به حضرت امير مؤمنان علي عليه السلام عرض كرد: شما چگونه به اين مقام رسيديد؟ حضرت فرمودند: جلوي در خانه دل نشستم و غير خدا را راه ندادم.
در كندوي زنبورها هميشه چند زنبور ايستادهاند و اگر اجنبي يا زنبوري كه روي گلهاي بدبو نشسته بخواهد داخل شود، جلوي او را ميگيرند و نميگذارند داخل شود، ما هم بايد از اين زنبورها ياد بگيريم. شخصي نزد آيت الله العظمي اراكي رحمه الله عليه آمد و تقاضاي موعظه كرد، آقا از او پرسيدند: شغلت چيست؟ گفت: نجّار. آقا به او فرمودند: يك در هم براي خود بساز و بگذار جلوي دلت!
اي يكدله و صد دله، دل يك دله كن مهر دگران را ز دل خود يله كن
روزي گنجشك نري نزد حضرت سليمان عليه السلام آمد و عرض كرد: اين گنجشك ماده به من توجهي نميكند، هر چه من به او محبت دارم در عوض او به من بي محبتي ميكند. حضرت از گنجشك ماده بازخواست كرد، گنجشك ماده گفت: دروغ ميگويد كه به من محبت دارد، يكي ديگر را هم زير سر دارد و دوست ميدارد! حضرت سليمان زار زار گريه كرد. ميداني چرا؟ يعني: خدايا نكند در قلب ما هم، غير تو جاي گرفته باشد؛4
طلبه بايد علاوه بر درس، اهل نوافل، مستحبات و تعقيبات نماز باشد. استاد ما حضرت آيت الله حاج شيخ علي اكبر برهان رحمه الله عليه ميفرمودند: انسان بايد عبادات مستحبي را در طول سال حداقل يك بار هم شده نوبر كند و (بچشد) مثل ميوهاي كه انسان هر سال نوبر ميكند. وقتي كه نماز اول ماه ميخواني، مفاتيح را بردار و مناسبتها و اعمال آن ماه را هم ببين و عمل كن. قرآن و مفاتيح نبايد از كنار سجاده شما دور باشد. مقدسي بايد متوسط باشد، اين طور نباشد كه اصلا تعقيبات نماز يا نماز شب و اعمال مستحبي را نخواند و يا اين كه تمام اوقات خود را به اين گونه اعمال بگذارد؛ يا وقتي به قم ميرود به مسجد جمكران نرود و اين طور هم نباشد در ايام درسي، كلاس و درس و بحث خود را تعطيل و مثلا عازم قم و جمكران و يا ديگر عتبات عاليات شود.
پي نوشت
*. برگرفته از افق حوزه، شماره 217.
1. بحارالانوار، ج70، ص72.
2. همان، ج77، ص88 و ج70، ص72.
3. همان، ج70، ص25؛ جامع الاخبار، ص518.
4. همان، ج14، ص65.
خانواده کوچکترين نهاد اجتماعي است که نقش بالنده و اساسي در تکوين جامعه دارد. خانواده زمينه ساختارهاي هويتي و عاطفي جامعه فردا را مهيا مينمايد. و با التزام عملي به اصول اعتقادي خويش زمينهساز جامعه کلان فردا است که بايد روابط اجتماعي، عاطفي، سياسي ـ فرهنگي آن در جهت ارزشهاي بايسته نظام گيرد.
هر خانواده در صورتيکه بخواهد از اهداف کوچک عبور کند و خود را با اهداف بلند و آرمانهاي زيبا و ارزشمند شکل داده و همراه سازد بايد از اصول و چارچوبي تبعيت نمايد، که بتواند در تک تک اعضاء خود ثبات و ايستادگي در مقابل مشکلات را ايجاد نمايد.جامعه امروز جهاني، جامعهاي باز است. جامعه باز جامعهاي است که عوامل تأثيرگذار به نظام اجتماعي مخصوصا خانواده به شدت گسترده ومتفاوت است. رسانهها، مدارس، افراد جامعه و باورهاي اجتماعي مردم هر يک حامل پيامي براي خانواده هستند که برخي قصد دارند نظام و ساختار اين نهاد ارزشي را يا مخدوش نمايند و يا در حرکت رو به رشد آن کاستي و کندي ايجاد نمايند. شرايط امروز مثل جوامع بسته و محدود ديروز جهان نيست.
در چنين شرايطي بايد اولاً خانواده اهداف بلند خويش را پيگيري نمايد و ثانياً مقاومتي را در اعضاء بوجود آورد تا آنها در مقابل عوامل تأثيرگذار منفي از خود نشان دهند و نه تنها مقاومت که قصد دگرگوني و تأثيرگذاري مثبت در جامعه را در نهاد اعضاي خود به وجود آورد.
اگر دو خصوصيت فوق از وظايف اصلي خانواده فرض شود بايد در اين نوشتار به چند مسأله توجه نماييم که عبارتند از:
1. اصول حاکم به نظام خانواده
2. اهداف بلند و کوتاه مدت خانواده
3. رويکرد حاکم که نقش اساسي و بالنده در رشد خانواده دارد.
1. در قسمت اول بايد ديد که يک خانواده مسلمان اگر بخواهد در جريان رشد و تربيت خويش يک اقدام اساسي انجام دهد چه اصولي را بايد مدنظر قرار دهد؟ آيا فقط بايد ملتزم به تامين نيازهاي مادي اعضاي خود باشد. و يا ميتواند و حتي بايد نيازهاي افراد را توسعه دهد تا آنها مطالبات جديدي داشته باشند و نيازهاي جديدي را اعلام نمايند. بديهي است هر اقدامي در ارتباط با موضوع فوق به ناچار با محدوديتها همراه است ـ چراکه خانواده امروز اگر قلمرو زندگي خويش را از تولد تا مرگ بداند نميتواند به نيازهاي عالي و جاودانه بينديشد که به ناچار بايد نيازهاي خود را تا درجه مرگ نظام دهد زيرا اعتقادي به جهان پس از مرگ و در يک کلمه اعتقادي به ادامه زندگي خويش تا بينهايت ندارد.
اما اگر خانواده ديدگاه خويش را نظام داده و ارتقاء دهد و نگاه خويش را به قلمرو زندگي توسعه دهد، نه تنها دنيا بخشي از يک زندگي گسترده است، که زمينهساز زندگي جاودان آينده است. در اين شرايط وضعيت دگرگون شده و اصول حاکم بر اين زندگي نيز تغيير ميکند، اصول مربوطه بايد از يک غناي ويژه و زيربناي اساسي برخوردار باشد که پويايي و بالندگي آن جدي باشد؛ اصول بايد قدرت التزام بخشي را در اعضاي خانواده ايجاد نمايد و اين ممکن نيست مگر اينکه اين اصول از يک آرمان بلند تبعيت نمايد. حال بايد ديد آن آرمان بلند که ميتواند نه تنها به اصول که به اهداف و رويکرد حاکم بر رفتار خانواده شکل دهد چيست و اين مسأله به يک مقدمه کوتاه نياز دارد.
الف. انسان موجودي است قانونمند ـ هدفدار ـ مرتبط و هماهنگ با نظام هستي. خداوند انسان را طوري آفريده که نه تنها بارهاي سنگين امروز که مسائل و مسئوليتهاي سنگين فردا و فرداها را ميتواند حمل نمايد چراکه او ادامه دارد و مرگ ـ با تعريفي که ما از آن داريم به معناي نيستي ـ در او راه ندارد.
2. نظام آفرينش نيز از اين هويت برخوردار است. نظامي است هدفدار ـ قانونمند ـ مرتبط و نظاممند که حرکتي فعال رو به سوي بينهايت را طي مينمايد.
آن انسان با آن ويژگي خاص و اين هستي با اين صفات با يکديگر هماهنگ هستند و وقتي انسان روي آرامش را ميبيند که اين هماهنگي بيشتر عيني شود.
امام زمان عليه السلام ماموريت دارد از اين هماهنگي پاسداري نمايد تا انسان در مسير عبوديت خويش بتواند قرب الهي را بهتر و دقيقتر و در کوتاهترين مدت احساس نمايد.
امام وظيفه دارد انسان را در هر موقعيت و در هر زمان راهبر باشد تا او را به آرامش که گمشده تاريخي اوست، برساند.
اصلاح خانواده و ارتقاء آن وظيفه اصلي تک¬تک اعضإ به ويژه سرپرست خانواده است که بايد با اطاعت از امام معصوم عليه السلام هويت يابد.
پدري که از قوانين حاکم بر انسان و هستي آگاهي داشته باشد عوامل تأثيرگذار در شخصيت خويش را کنترل نمايد و به آزادي رسيده باشد؛ ميتواند خانواده عالي و ارزشمندي را راهبري کند. اولين اصلي که بايد در خانواده مطرح و اعضا از آن تبعيت نمايند تعريف خانواده است.
در شماره بعد ادامه اين بحث را دنبال خواهيم کرد ، و اصول ديگر حاکم بر نظام خانواده مهدوي را بيان خواهيم نمود .