عطر باران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مرد خدا

12 آذر 1390 توسط یاسین

چه خوش گفته است :
يار مردان خدا باش که در کشتي نوح
هست خاکي که به آبي نخرد طوفان را


و تو مرد خدا بودي که براي خدا کار کردي… و گرنه آن زمان چه کسي مانند تو دکتراي الکترونيک و فيزيک پلاسما داشت ؟! مي داني با اين مدرک چه مي توانستي بکني ؟… اين مدرک مهم آن هم از معتبرترين دانشگاه جهان ، بروکلي. سازمان فضايي آمريکا (ناسا ) به تو پيشنهاد عضو هيأت علمي بودن را داد و تو خيلي سهل ، خيلي راحت خنديدي و گفتي : نه !!… هيچ گاه از يادت نرفته بود که مادرت هميشه به تو سفارش مي کرد: « فرزندم ! هيچ وقت خدا را فراموش نکن ». و تو خدا را فراموش نکردي ! آمدي و ثابت کردي ،که « دکترا براي دلت خيلي حقير است » . آمدي ، چون مردان خدا، حتي نيم قدمي را براي دشمن او بر نمي دارند، و تو نخواستي تا دانشت را براي دشمن خرج کني … و امروز … به راستي تو که بودي ؟…
به ( وأعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخيل … ) (1) يقين داشتي ، که در سرزمين کفر نيز نيروهاي انقلابي را گرد هم آوري تا دين خدا را احيا کني.
تو به دنيا دل بسته نبودي ؛ چرا که دنيا را نمي خواستي . تو دل به معبود سپرده بودي و آنان که دل در گرو عبوديت الهي دارند و از بندگي مي سوزند و وصال حق را مي طلبند را با دنيا چه کار ؟!…
چمران؛ دلاوري که پاوه را با نام تو مي شناسند، و دهلاويه را با نام تو …! در عشق لايتناهي سوخته بودي که گفتي : « هيچ نمي دانستم که در دنيا آتشي سوزان تر از آتش وجود دارد ». (2)
آن ها که با تو بودند، آن ها که تو را ديده بودند، آن ها که با تو همدم بودند، ديدند چگونه سراپاي وجودت در خدمت حکومت اسلامي و رهبري آن بود، و براي بنا و بقاي آن، هر چه در توان بود را گذاشتي ؛ بي آن که حرفي بزني ، يا به رخ کشي و منت نهي !
تو اگر مي خواستي ، مي توانستي در رفاه باشي ، اما ساده زيستي را برگزيدي . تواضع ، اقتدار، صلابت ، ايستادگي و تحمل در مقابل حرف ها و گفته ها و… اين ها را نيز از مولايت علي عليه السلام آموختي ؛ همان کشتي بان کشتي شکسته وجودت، که خود مي گفتي :
« انيس تنهايي من ، غمخوار من ، هنگامي که کوهي از غم مرا مي فشرد ، تسلابخش قلب مجروحم ، هنگامي که در آتش درد مي سوزم، در طوفان هاي حوادث ، در گرداب هاي خطر و نابودي ، هنگامي که کشتي شکسته وجودم به تخته سنگ هاي کينه و نفرت برخورد مي کند، و باران تهمت و افترا بر من مي بارد، در تاريکي ظلمت، که ديگر هيچ اميدي ندارم و همه راه ها کور شده است و دل به نيستي نهاده ام و فقط « توکل علي الله » قلبم را روشن کرده است ؛ آن جا که علي عليه السلام کشتي بان کشتي شکسته وجود من است » . (3)
گاه مي انديشم چه مي شد اگر تو مجال مي يافتي تا تمام توان و استعدادت را که بسيار مورد نياز انقلاب اسلامي بود، به خدمت در آوري ! اما هيچ گاه نشد… و کاش مي شد تا تو برنامه هاي دراز مدتت را جامه عمل بپوشاني …
به راستي چمران ! دلاور دوران، چه قدر غريب بودي تو … و امروز همچنان غريب ماندي . امروز همه به حزب الله لبنان مي بالند و از افتخار آفريني هايش در برابر رژيم نژاد پرست غاصب صهيونيست غرق در غرور مي شوند، اما آيا مي دانند ، که همگامي با صفا و بي رياي تو با يار ديرينت امام موسي صدر ، شيعيان محروم لبنان را احيا کرد و حزب الله امروز را تربيت نمود؟!
تو را با خودت مي شناسيم چمران ! ، … که همه ي ابعاد وجودت، عرفانت، سوز درونت ، استعدادت، توانمندي ات، افکار و انديشه هاي والايت، محبتت، دلسوزي ات، دل نگراني و دغدغه ات براي اسلام و انقلاب و امام تو بود، اما به راستي غريبي چمران !
اي مرد خدا ! در مناجاتت با خدا، برايمان دعا کن.

پي نوشتها :

1. الانفال (8):60.
2. دکتر مصطفي چمران ، خدا بود و ديگر هيچ نبود ، ص 22.
3. دکتر مصطفي چمران ، زيباترين سروده هستي ، ص 14.
منبع: نشريه ي نامه ي جامعه شماره 45

 نظر دهید »

شفاعت از آيت‌الله حائري يزدي

12 آذر 1390 توسط یاسین


يکي از عجايبي که در مورد مرحوم آيت‌الله العظمي شيخ عبدالکريم حائري يزدي (ره) مؤسس حوزه علميه قم نقل مي‌کنند چنين است:
ايشان در مواقعي که سرپرستي حوزه علميه اراک را بر عهده داشتند براي “آيت‌الله حاج آقا مصطفي اراکي “(ره) نقل کردند : «هنگامي که در کربلا مشغول تحصيل علم بودم در خواب ديدم شخصي به من گفت:«شيخ عبدالکريم! کارهايت را انجام بده و وصيت کن چرا که سه روز ديگر خواهي مرد». من از خواب بيدار شدم در حاليکه متحير بودم به خود گفتم:« اين يک خواب معمولي بود و تعبيري ندارد و آن را فراموش کردم.»
روز سه‌شنبه و چهارشنبه مشغول درس و بحث بودم و خوابي را که ديده بودم کاملاً از ياد برده بودم ،روز پنج‌شنبه که درس‌ها تعطيل بود با بعضي از دوستان به باغ بزرگ مرحوم سيد جواد رفتيم ،در آنجا قدري گردش و تفرج و مدتي را با مباحث علمي گذرانديم. نهار را همانجا صرف کرديم و ساعتي خوابيديم من نيز در گوشه‌اي به خواب رفتم ناگهان لرزه شديدي سراسر وجودم را فرا گرفت دوستانم به سويم دويدند و هرچه عبا و روانداز همراه داشتند روي من انداختند ولي همچنان بدنم لرز داشت و در ميان آتش تب افتاده بودم، حالت عجيبي بود حس کردم که حالم بسيار وخيم است به اطرافيانم گفتم:«کاري از دست شما ساخته نيست زودتر مرا به منزلم برسانيد».
آنان وسيله‌اي فراهم کردند و مرا به شهر کربلا رساندند و وارد منزل نمودند در منزل، بي‌حال و بي‌حس در بستر افتاده بودم، بسيار حالم دگرگون شده بود در اين ميان به ياد خواب سه شب پيش افتادم علائم مرگ را به وضوح مشاهده کردم و با در نظر گرفتن خوابي که ديده بودم مرگ را احساس کردم. ناگهان ديدم دو نفر ظاهر شدند و در طرف راست و چپ من نشستند نگاهي به يکديگر کردند و گفتند:«اجل اين مرد رسيده است مشغول قبض روحش شويم» در همان حال عجيب با توجه قلبي به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله‌الحسين (ع) متوسل شده و عرض کردم:«اي حسين عزيز! دستم خالي است و کاري نکرده‌ام و زاد و توشه‌اي براي آخرت خود تدارک نديده‌ام، تو را به جان مادرت زهرا (س) از من شفاعت نما تا خداوند مرگ مرا تأخير اندازد تا فکري به حال خود نمايم».
بلافاصله پس از اين توسل ديدم شخصي نزد آن دو نفر آمد و گفت : «حضرت سيدالشهدا (ع) فرمودند شيخ عبدالکريم به ما متوسل شده و ما نيز در پيشگاه خداوند از او شفاعت کرديم تا مرگش را به تأخير اندازد و خداوند متعال تقاضاي ما را اجابت نموده است هم اکنون از نزد او خارج شويد!»
در اين موقع آن دو نفر به هم نگاه کردند و گفتند :«سمعا و طاعه»
پس ديدم آن دو نفر به همراه فرستاده امام حسين (ع) (سه نفري) صعود کردند و رفتند.در اين وقت احساس سلامتي کردم و به خودم آمدم صداي گريه و زاري اطرافيانم را شنيدم و متوجه شدم که بستگانم در اطرافم جمع شده و به سر و صورت خود مي‌زنند.
خواستم دستم را حرکت دهم ولي از شدت ضعف نتوانستم آرام چشم گشودم و ديدم که به رويم پارچه‌اي کشيده اند، خواستم پايم را جمع کنم ولي متوجه شدم که دو انگشت بزرگ پايم را بسته‌اند، (گويا مرا آماده غسل و کفن کرده بودند).
به هر زحمتي بود دستانم را تکان دادم و در آن حال شنيدم که کسي مي‌گويد:«ساکت شويد! گريه نکنيد، گويا بدن حرکت دارد!» همگان آرام شدند و رواندازي که به رويم کشيده بودند برداشتند و چشمم را گشودند و پاهايم را دراز کردند با دست اشاره به دهانم کردم که به من آب بدهيد کم‌کم از جا برخاسته و نشستم تا پانزده روز ضعف و کسالت داشتم و بحمدالله پس از مدتي کوتاه بهبود يافتم و اين موهبت به برکت مولايم حضرت امام حسين (ع) حاصل شد.

 نظر دهید »

زمزم اشك

12 آذر 1390 توسط یاسین

 

نام جانبخش تو چون بر دهنم مي‌آيد                         عطر فردوس برين از سخنم مي‌آيد
زمزم اشک ز چشم تر من مي‌جوشد                         نام شيرين تو چون بر دهنم مي‌آيد
اي مسيحا دم عالم ز نسيم مهرت                           روح ايمان و يقين بر بدنم مي‌آيد
همچو جان سخت گرانقدر و عزيز است مرا                 ز تو هر غم که به جان و به تنم مي‌آيد
دل نشسته است به سوگ و به عزايت شب و روز        ناله و گريه ز بيت‌الحزنم مي‌آيد
از شرار غم تو سوختم اما شادم                             که به سويت خبر سوختنم مي‌آيد
گر پس ازمرگ ببويند مرا در دل خاک                         نکهت مهر حسين از کفنم مي‌آيد
گرچه خارم چو «وفايي» ولي از لطف حسين             روز محشر خبر گل شدنم مي‌آيد

 

نام شاعر:سيد هاشم وفايي

 

 نظر دهید »

می خواهم گناه نکنم ولی نمی توانم

09 آذر 1390 توسط یاسین


محضر الهی

 

نویسنده: علامه جوادی آملی

عارف، عالم را محضر خدا می داند و او را شاهد، حاضر و ناظر بر جمیع امور. این اعتقاد نه تنها مانع صدور گناه و خلاف از او می شود بلکه سبب آسان شدن تحمل مصائب نیز می گردد.
مردی خدمت امام حسین علیه السلام آمد و گفت: می خواهم گناه نکنم ولی نمی توانم. موعظه ای کن (تا مانع صدور گناه از من شود). امام علیه السلام فرمود: پنج کار را بکن و آن گاه هر چه خواستی گناه کن(وگرنه دست از گناه بکش). جاء رجل الی حسین علیه السلام و قال أنا رجل عاص و لا أصبر عن المعصیة- فعظنی بموعظة- فقال علیه السلام: «افعل خمسة أشیاء و أذنب ما شئت».
1.روزی خدا را نخور و هرچه خواستی گناه کن. «فأول ذلک لا تأکل رزق الله و أذنب ما شئت».
2.از ولایت خدا خارج شو و هرچه خواستی گناه کن. «والثانی اخرج من ولایة الله و اذنب ما شئت».
3.جایی پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه خواستی گناه کن. «و الثالث اطلب موضعا لا یراک الله و أذنب ما شئت».
4.آن گاه که ملک الموت برای قبض روح تو می آید، اگر توانایی دفع او را داری و می توانی از دست وی نجات پیدا کنی، هر چه می خواهی گناه کن. «والرابع إذا جاء ملک الموت لیقبض روحک فادفعه عن نفسک و أذنب ما شئت».
5.وقتی مامور جهنم خواست تو را وارد جهنم کند، اگر می توانی داخل نشو و هر چه می خواهی گناه کن. «والخامس إذا أدخلک مالک فی النار- فلا تدخل فی النار و أذنب ما شئت».بحارج 75 ص 126
ریشه قرآنی حدیث آن است که قرآن کریم نیز از همین عامل به عنوان یکی از اهرم های تربیتی استفاده کرده است: «و قل اعلموا فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون و ستردون إلی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون».سوره توبه آیه 105
پیامبر! به آن ها بگو هر کار خواستید بکنید، ولی توجه داشته باشید که در محضر و منظر خدا، رسول خدا و انسان های کامل - که مصداق بارز آن ائمه اطهار علیهم السلام هستند - قرار دارید و به زودی عالم غیب و شهادت بر می گردید و به شما خبر می دهد که چه کارهایی کردید.
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا بعد از شهادت اصحاب، سرش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: «اللهم إنک تری ما یصنع بولد نبیک»، بحارج44ص321، خدایا توشاهدی و می بینی که با پسر پیغمبر تو چه می کنند.
چنان که پس از شهادت طفل شیر خوار دست مبارک خود را زیر گلوی او گرفت، وقتی کف دستش پر از خون شد، آن را به طرف آسمان پاشید و گفت: «هون علی انزل بی أنه بعین الله».بحارج 45 ص 46 آن چه که این مصیبت را بر من آسان می کند این است که این مصائب در محضر خدا و منظر او واقع می شود و او می بیند.
منبع: کتاب حماسه و عرفان
منبع: ماهنامه قرآنی نسیم وحی
 نظر دهید »

آیا زیارت عاشورا از احادیث قدسی است؟

09 آذر 1390 توسط یاسین

در كتاب مصباح شيخ طوسى كه مفاتيح‏ الجنان هم زيارت عاشورا را از آنجا نقل كرده است امام صادق(ع) در فضيلت و ثواب زيارت عاشورا مطالبى فرموده‏اند در ادامه آن امام به راوى كه صفوان است مى‏فرمايد: اى صفوان من يافتم اين زيارت را با اين ضمانت [ثواب‏ها و فضيلت‏ها] از پدرم امام باقر(ع) و پدرم از امام سجاد(ع) تا مى‏رسد به پيامبر خدا(ص) و پيامبر از جبرئيل و جبرئيل از خداوند.
بر اين اساس برخى مثل مرحوم حاج ميرزا حسين نورى استاد صاحب مفاتيح‏الجنان را عقيده بر اين بوده است كه اين زيارت از سنخ احاديث قدسيه مى‏باشد، (ر.ك: مفاتيح‏الجنان).
ولى اثبات اين مطلب مشكل به نظر مى‏رسد چرا كه به احتمال قوى مراد امام از اين كه مى‏فرمايد يافتم اين زيارت را با اين ضمانت از خداوند. تنها ضمانت ثواب اين زيارت است نه متن زيارت.
علاوه بر اين، زيارت عاشورا با لحن ساير احاديث قدسى كه سخن گفتن خداوند با پيامبرى است تفاوت دارد و شباهت به احاديث قدسى ندارد.
شيخ طوسى(قدس‏سره) با سه سند اين زيارت شريف را به شرح زير نقل كرده است:
1ـ محمد فرزند اسماعيل بن بزيع، از صالح فرزن
د عقبه، وى نيز از پدرش عقبة بن خالد از امام باقر(ع).
2ـ محمد فرزند خالد طيالسى، از سيف بن عُميره، از صفوان فرزند مهران از امام صادق(ع)، از پدرانش از پيامبر و جبرئيل و سرانجام خداوند بزرگ.
3ـ صالح بن عقبه و سيف بن عُميره از علقمه فرزند محمد حضرمى از امام باقر(ع)، (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد / 772 ، 787)
گفتنى است: همه‏ى افراد پيش گفته از مشاهير راويان حديث هستند كه عموما از سوى دانشمندان علم رجال توثيق شده‏اند مگر عقبه بن خالد و علقمه بن محمد كه توثيق خاص ندارند، ولى توثيق عام دارند؛ يعنى افراد بنامى بودند كه روايات امامان را نقل مى‏كردند و اگر نقطه‏ى ضعفى در آنان بود، به يقين در جامعه اشتهار پيدا مى‏كرد و بر سر زبان‏ها مى‏افتاد و به يكديگر بازگو مى‏كردند؛ با اين همه، هيچ گونه قدحى درباره‏ى آن دو نقل نشده است. از اين طريق مى‏توان «توثيق عام» را احراز كرد. (براى توضيح بيشترر.ك: منشور نينوا: مجيد حيدرى‏فر / ص 35).
در پايان ياد سپارى اين نكته‏ى مهم را براى همگان توصيه مى‏كنيم:

براى اطمينان به صدور حديثى از معصومان(ع) بايد به روش پيش گفته عمل كرد، البته راه ديگرى وجود دارد و آن اينكه گاه از متن حديث و بلنداى مضمون آن مى‏توان به صدور آن روايت از امام معصوم(ع) مطمئن شد. كه ملاكهاى تشخيص دقيق آن از حوصله اين نوشتارخارج است و مى‏توان زيارت عاشورا را از اين طريق نيز مورد بررسى قرار داد.
براى آشنايى بيشتر با مباحث رجالى سند زيارت عاشورا، به دو كتاب ارزشمند «شفاء الصدور فى شرح زياره العاشور» تأليف آيت‏الله ميرزا ابوالفضل تهرانى«قدس‏سره» كه از شاگردان ميرزاى شيرازى بود و نيز «اللؤلؤ النضيد فى شرح زياره مولينا ابى عبدالله الشهيد» نگارش آيت‏الله شيخ نصرالله شبسترى مراجعه فرماييد.

دعاي توسل را علامه مجلسي در بحارالانوار آورده است و مي فرمايد اين دعا را در يكي از نسخه هاي قديمي كه تأليف يكي از اصحابمان مي باشد يافتم و در آن كتاب اين گونه آمده بود. اين دعا را محمد بن بابويه از ائمه (ع ) روايت كرده و من آن را براي هر چيز خواندم فورا” اجابت شد. در كتاب بلدالامين كفعمي نيز اين دعا در ضمن دعاي ديگري به نام دعاي فرج آمده است , (بحارالانوار, ج 99, ص 247 - بلدالامين , ص 325). خواندن اين دعا نظر به اين كه مضمون آن توسل به اشرف مخلوقات خداوند معصومين چهارده گانه مي باشد خوب است و موجب برآورده شدن حاجات خواهد بود. اگر چه سند اين دعا قوي نمي باشد.

گمنام آواتار ها


 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

عطر باران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس