عطر باران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تاریخ عاشورا به شعر

12 آذر 1390 توسط یاسین
تاریخ منظوم عاشورا



پوشیده‏ای به قامت موزون، قبای عشق
افکنده‏ای به دوش، چه زیبا ردای عشق
بر دل نهاده‏ای همه بارگران دوست
با جان خریده‏ای توچه نیکو بلای عشق
در این رواق تا ز شهادت رقم زدند
طغرای آن ز خون تو در نینوای عشق
طرح ستم ز گردش این چرخ کج مدار
شد آشکار و گشت عیان، ماجرای عشق
گردید ناگوار بر آن شاه، زندگی
در یثرب رسول‏صلی الله علیه وآله وسلم ز جور عدای عشق
ز آن پست مردمی که نهادند زیر پا
بهر یزید دامن فخر الورای عشق
شد رهسپار شاهد بزم حریم قدس
از منزل مدینه به دار اللقای عشق
داراللقای مکه ز وی سرفراز گشت
رنگی دگر گرفته ز آب و هوای عشق
اما ز جور و غدر یزید و یزیدیان
شد بی قرار ساحت آن مقتدای عشق
بوزینه‏های پست فرومایه هرکدام
چون موریانه رخنه کنان در بنای عشق
چون شد فضای مکه بر آن سرفراز تنگ
بگذارد گام، در ره دار البقای عشق
زین روی با براق سبک سیر عشق، تاخت
تا مقصدی که طی نشود جز به پای عشق
ای مطلعت ز عشق و ختامت‏به سوی عشق
نازم به منتهای تو ای مبتدای عشق
ای افتخار مشعر و ای زینت‏حرم
ای واقف مواقف و جان دعای عشق
ای یکه تاز، عاشق جانباز پاکباز
خوش رفته‏ای نثار رهت، مرحبای عشق
محرم شدی ز کعبه ایمان، خلیل‏وار
لبیک گوی تا که شنیدی ندای عشق
با همرهان خوش سفر ای سالک شهید
همواره، باش بر سر خوان غنای عشق
ای خود غنای عشق و مدار ومدیر عشق
بر محور وجود تو گردد عطای عشق
جان صفا و مروه و روح مقام و بیت
هجرت گزید و رفت‏به سوی صفای عشق
ای بیت ذوالمقام، صفا از تو شد جدا
ای باصفا، صفای تو در کربلای عشق
سوگند می‏خورم به ولای تو یاحسین‏علیه السلام
ما عاشق توییم و تو قطب الرحای عشق
دانند اهل دل که تویی قبله گاه جان
ای جان کعبه، مقصد اهل ولای عشق
نور ولایت ار نبود با مقام و بیت
جسمی است تیره رنگ و ندارد بهای عشق
بیت و مقام و مشعر اگر نیست‏با ولاء
هست آن جماد و نیست در او محتوای عشق
نازم به فخر بارگهت‏بر مقام بیت
کان عرش اعظم است و بود مستوای عشق
جانا اگر تو طالب مجدی و اعتلا
دریاب مجد خویشتن از اعتلای عشق
هربندگی که سر زند از بنده، بی‏ولاء
دور است از حقیقت و از اصطفای عشق
می کوش در طریق ولایش به جان و دل
تا بگذری ز ملک و ملک از ولای عشق
گر طالبی به آب حیاتش رسی به سعی
سرچشمه را مجوی مگر در سمای عشق
ور دردمند عشقی و خواهی شفای خویش
بستان ز تربتش به حقیقت‏شفای عشق
در سینه‏های سینه زنش نقش عشق، فاش
وز پرچم عزاش هویدا لوای عشق
از خاک پای سینه زنانش شفا بجوی
بشنو به گوش دل، سخن آشنای عشق
گر دم زنم زعشق، نوازنده دیگری است
معشوق می‏نوازد و من همچو نای عشق
پرواز کرد طایر روحت ز آشیان
شهپر زدی در عالم بی‏انتهای عشق
در کام عشق ریخته‏ای خون پاک خویش
جز عشق نیست در دو جهان خونبهای عشق
پیروجوان و تازه جوان، طفل شیرخوار
یکباره برده‏ای همه را در منای عشق
دادی رضا که خرگه عصمت رود به باد
آتش زنند در حرم اصفیای عشق
وان گه اسیر کوفه و از کوفه تا به شام
در قید و بند و سلسله، آل عبای عشق
یاران باوفای تو در رزمگاه حق
سیاره وار دور تو و شمس الضحای عشق
کردی نثار یار هر آن در شاهوار
تکبیر چارمین زده بر ماسوای عشق
هر خیر و هر کمال که خواهی ز عشق جوی
شر است و نیستی همه در ماورای عشق
آمد خطاب «ارجعی‏» از بارگاه دوست
با جان شتافتی سوی مهمان سرای عشق
ساز فلک چو نغمه جانبازیت نواخت
ملک و ملک گرفته عزا در عزای عشق
کروبیان به سینه زنان غرق ماتمند
صاحب عزاست عقل نخستین، عطای عشق
نای ملک ز ناله جانسوز، نوحه ساز
تا دید در زمین بلا، ماجرای عشق
طبل عزا ز بام فلک، شور دیگری
افکنده در سراسر ماتم سرای عشق
سرتاسر جهان شده ماتم سرا، مگر
بر خاک ریخت‏خون شریف خدای عشق؟
سلطان عشق بی سر و سر از فراز نی
شد رهسپار سدره بی‏منتهای عشق
از خویشتن گذشت و مقام فنا گزید
تا گشت محرم حرم کبریای عشق
دوش نبی، کنار علی، دامن بتول
معراج قرب و مشرق نورالهدای عشق
پس قتلگاه و اوج سنان، گوشه تنور
شد جایگاه آن شه خونین ردای عشق
افروخت رخ ز جذبه غیبی و گشت مات
ملک و ملک از آن رخ ایزد نمای عشق
بشنو ز غنچه دولبش از فراز نی
قرآن به صوت دلکش آن آشنای عشق
گاهی فراز عرش و گهی در نشیب فرش
باشد مدار نیر فخرالورای عشق
قوس نزول و قوس صعود از تو آشکار
در قتلگاه و بر سرنی، ای همای عشق
لب بسته‏ام ز مجلس ابن زیاد پست
وز حال زار دختر خیرالنسای عشق
اف بر تو روزگار که از پستی‏اش یزید
شرمی نکرد ز آن رخ فرخ لقای عشق
وز اهل بیت‏ختم رسل، معدن شرف
زین العباد و دختر بدرالدجای عشق
در تشت زر نهاده سر سرفراز شاه
کرد آنچه کرد با لب رب العلای عشق
گر گوش هوش باز نمایی در این عزا
خواهی شنید ناله ز هر بند نای عشق
ای تاج‏دار، سید ابرار، یاحسین‏علیه السلام
ای یکه تاز معرکه پر بلای عشق
ای نامدار، سرور آزادگان، حسین‏علیه السلام
ای شهسوار خطه حسن القضای عشق
ای لامکان که فوق مکان است جای تو
می‏جویمت ز کون و مکان، پا به پای عشق
ای شهسوار، سوی گدایت نظر فکن
تا خاک راه گردم و گردم فدای عشق
ای توتیای دیده دل، خاک پای تو
وی خاک پاک رهگذرت، توتیای عشق
شستم ز غیر عشق تو، جانا سرای دل
بگذار یک دمی، قدمی در سرای عشق
بردیده‏ام گذار قدم، از ره کرم
بگشای دیده دلم، ای دلگشای عشق
دل جایگاه عشق حسین‏علیه السلام‏است و تا ابد
می‏بالد از عطا و سنا و صفای عشق
قلبم چو مس ز دوده ایام، بد سیاه
شد زر ناب در اثر کیمیای عشق
ای سجده گاه جبهه جان، خاک کوی تو
وی کوی کربلای تو، ام القرای عشق
خواهم شفای جان که روم تا ریاض قدس
از خاک کربلای تو، دارالشفای عشق
دارالبلای دوزخیان می‏شود سلام
زان خاک اگر برند به دارالبلای عشق
هان «موسوی‏» ز خامه خود دست‏بازدار
با خامه کی توان بنگاری ثنای عشق
این شعر سوزناک که از خامه سرکشید
آتش زدی ز خامه خود در فضای عشق
از عشق، وصف عشق حسینی بجوی و بس
خاموش باش و دم مزن از هوی و های‏عشق

نویسنده:آیت الله سید عبدالعلی آیت اللهی (موسوی لاری)
منبع: ماهنامه کوثر
 نظر دهید »

بانوان عاشورا

12 آذر 1390 توسط یاسین

پيرامون زنان در حادثه كربلا در دو محور سخن مي‏توان گفت: يكي آن كه آنان چند نفر و چه كساني بودند، ديگر آن كه چه نقشي داشتند. زناني كه در كربلا حضور داشتند، برخي از اولاد علي«ع» بودند، و برخي جز آنان، چه از بني هاشم يا ديگران. زينب، ام كلثوم، فاطمه، صفيه، رقيه و ام هاني، از اولاد اهل بيت عليهم السلام بودند، فاطمه و سكينه، دختران سيد الشهدا«ع» بودند، رباب، عاتكه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقيل، فضه نوبيه، كنيز خاص امام حسين«ع» و مادر وهب بن عبد الله نيز از زنان حاضر در كربلا بودند.(1) 5 نفر زن كه از خيام حسيني به طرف دشمن بيرون آمدند، عبارت بودند از: كنيز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله كلبي، مادرعبد الله كلبي، مادر عمر بن جناده، زينب كبري«ع». زني كه در عاشورا شهيد شد، مادر وهب بود، بانوي نميريه قاسطيه، زن عبد الله بن عمير كلبي كه بر بالين شوهر آمد و از خدا آرزوي شهادت كرد و همانجا با عمود غلام شمر كه بر سرش فرود آورد، كشته شد.
در عاشورا دو زن از فرط عصبيت و احساس، به حمايت از امام برخاستند و جنگيدند:
يكي مادر عبد الله بن عمر كه پس از شهادت فرزند، با عمود خيمه به طرف دشمن روي كرد و امام او را برگرداند. ديگري مادر عمرو بن جناده كه پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردي را به وسيله آن كشت، سپس شمشيري گرفت و با رجزخواني به ميدان رفت، كه امام حسين«ع» او را به خيمه‏ها برگرداند.(2) دلهم، دختر عمر(همسر زهير بن قين) نيز در راه كربلا به اتفاق شوهرش به كاروان حسيني پيوست. زهير بيشتر تحت تأثير سخنان همسرش حسيني شد و به امام پيوست. رباب، دختر امرء القيس كلبي،همسر امام حسين«ع» نيز در كربلا حضور داشت، مادر سكينه و عبد الله. زني از قبيله بكر بن وائل نيز حضور داشت، كه ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولي هنگام حمله سپاهيان كوفه به خيمه‏هي اهل بيت، شمشيري برداشت و رو به خيمه‏ها آمد و آل بكر بن وائل را به ياري طلبيد.
زينب كبري و ام كلثوم، دختران اميرالمؤمنين«ع»،همچنين فاطمه دختر امام حسين«ع» نيز جزو اسيران بودند و در كوفه و… سخنرانيهي افشاگر داشتند. مجموعه اين بانوان، همراه كودكان خردسال، كاروان اسري اهل بيت را تشكيل مي‏دادند كه پس از شهادت امام و حمله سپاه كوفه به خيمه‏ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهي و اسير به كوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.
اما درباره حضور اين زنان در حادثه عاشورا بيشتر به محور«پيام رساني» بايد اشاره كرد. البته جهات ديگري نيز وجود داشت كه فهرست وار به آنها اشاره مي‏شود كه هر كدام مي‏تواند به عنوان«درس» مورد توجه باشد:
ـ مشاركت زنان در جهاد: شركت در جبهه پيكار و همدلي و همراهي با نهضت مردانه امام حسين و مشاركت در ابعاد مختلف آن از جلوه‏هي اين حضور است. چه همكاري طوعه در كوفه با نهضت مسلم، چه همراهي همسران برخي از شهدي كربلا، چه حتي اعتراض و انتقاد برخي همسران سپاه كوفه به جنايتهي شوهرانشان مثل زن خولي.
- آموزش صبر: روحيه مقاومت و تحمل زنان- نسبت - به شهادتها در كربلا درس ديگر نهضت بود. اوج اين صبوري و پايداري در رفتار و روحيات زينب كبري«ع» جلوه ‏گر بود.
ـ پيام رساني: افشاگريهي زنان و دختران كاروان كربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدينه پاسداري از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهي پراكنده به تناسب زمان و مكان.
ـ روحيه بخشي: در بسياري از جنگها حضور تشويق آميز زنان در جبهه، به رزمندگان روحيه مي‏بخشيد. در كربلا نيز مادران و همسران بعضي از شهدا اين نقش را داشتند.
- پرستاري: رسيدگي به بيماران و مداوي مجروحان از نقشهي ديگر زنان در جبهه‏ها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستاري و مراقبت حضرت زينب از امام سجاد«ع» يكي از اين نمونه‏هاست. (3)
ـ مديريت: بروز صحنه‏هي دشوار و بحراني، استعدادهي افراد را شكوفا مي‏سازد.
نقش حضرت زينب در نهضت عاشورا و سرپرستي كاروان اسرا، درس«مديريت در شرايط بحران» را مي‏آموزد. وي مجموعه بازمانده را در راستي اهداف نهضت، هدايت كرد و با هر اقدام خنثي كننده نتايج عاشورا از سوي دشمن، مقابله نمود و نقشه‏هي دشمن را خنثي ساخت.
ـ حفظ ارزشها: درس ديگر زنان قهرمان در كربلا، حفظ ارزشهي ديني و اعتراض به هتك حرمت خاندان نبوت و رعايت عفاف و حجاب در برابر چشمهي آلوده است. زنان اهل بيت، با آن كه اسير بودند و لباسها و خيمه‏هايشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض ديد تماشاچيان بودند، اما اعتراض كنان، بر حفظ عفاف تأكيد مي‏ورزيدند. ام كلثوم در كوفه فرياد كشيد كه آيا شرم نمي‏كنيد بري تماشي اهل بيت پيامبر جمع شده‏ايد؟
وقتي هم در كوفه در خانه‏ي بازداشت بودند، زينب اجازه نداد جز كنيزان وارد آن خانه شوند. در سخنراني خود در كاخ يزيد نيز بر اينگونه گرداندن بانوان شهر به شهر، اعتراض كرد:«ا من العدل يابن الطلقاء تخديرك حرائرك و امائك و سوقك بنات رسول الله سبايا قد هتكت ستورهن و ابديت وجوههن يحدو بهن الأعداء من بلد الي بلد و يستشرفهن اهل المناهل و المعاقل و يتصفح وجوههن القريب و البعيد و الغائب و الشهيد…»(4) و نمونه‏هي ديگري از سخنان و كارها كه همه درس‏آموز عفت و دفاع از ارزشهاست.
ـ تغيير ماهيت اسارت: اسارت را به آزادي بخشي تبديل كردند و در قالب اسارت، به اسيران واقعي درس حريت و آزادگي دادند.
ـ عمق بخشيدن به بعد عاطفي و تراژديك كربلا: گريه‏ها، شيونها،عزاداري بر شهدا و تحريك عواطف مردم، به ماجري كربلا عمق بخشيد و بر احساسات نيز تأثير گذاشت واز اين رهگذر، ماندگارتر شد.


پي‏نوشت ها:
1ـ زندگاني سيد الشهدا،عماد زاده،ج 2، ص 124، به نقل از لهوف، كبريت احمر و انساب الأشراف.
2ـ همان، ص 236.
3- در اين زمينه ر.ك: مقاله «درسهي امدادگري در نهضت عاشورا» از مؤلف (مجله پيام هلال، شماره 26، شهريور1369).
4ـ عوالم(امام حسين)، ص 403، حياة الامام الحسين،ج 3، ص 378.
5- بر گرفته از فرهنگ عاشورا، جواد محدثي‏، صفحه 195.

 نظر دهید »

روز هفتم محرم الحرام

12 آذر 1390 توسط یاسین

1. در روز هفتم محرم عبید اللّه‏ بن زیاد ضمن نامه‏ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یاران، و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.

عمر بن سعد نیز بدون فاصله “عمرو بن حجاج” را با 500 سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین علیه‏السلام و یارانش به آب شدند.
2. در این روز مردی به نام “عبداللّه‏ بن حصین ازدی” ـ كه از قبیله “بجیله” بود ـ فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطره‏ای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!
امام علیه‏السلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.
حمید بن مسلم مي‏گوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود، قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبداللّه‏ بن حصین آنقدر آب مي‏آشامید تا شكمش بالا مي‏آمد و آن را بالا مي‏آورد و باز فریاد مي‏زد: العطش! باز آب مي‏خورد، ولی سیراب نمي‏شد. چنین بود تا به هلاكت رسید.
3. روزي است كه حق تعالى تكلم فرموده با حضرت موسى در كوه طور.
4. در اين روز، عمر بن سعد، عمرو بن حجاج را با پانصد سوار بر شريعه فرات موكل كرد و امام حسين ع را از آب منع كرد، بجهت نامه اى كه ابن زياد در اين باب براى او نوشته بود.
5. روز هفتم محرم - سال 132 هجرى قمرى

نبرد سپاهيان بنى عباس با سپاهيان بنى اميه در عراق .

در سال 131 هجرى كه دعوت عباسيان با عنوان الرضا من آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم فراگير شده بود، هوادارانشان در مناطق مختلف اسلامى ، بسيج شده و بر ضد امويان و عاملان آنان وارد عمل شدند. قطبه فرزند شبيب ، از جمله داعيان بنى عباس و از فرماندهان آنان بود. وى از سوى ابومسلم خراسانى ماءموريت يافت كه با عاملان بنى اميه در ايران و عراق به نبرد پردازد.
قحطبه در آغاز، گرگان و سپس قومس سمنان را به تصرف خود درآورد. آن گاه به سوى رى ، قم ، اصفهان و همدان لشكر كشى كرد و براى از پاى درآوردن امويان و فتح هر يك از شهرها، گروهى از سربازان خود را به فرماندهى يك فرد زبده و كاردان اعزام مى نمود.
سربازان بنى اميه ، پس از شكست از سپاهيان قحطبه ، به سوى يزيد بن عمر بن هبيره در عراق عقب نشينى مى كردند.
ابن هبيره كه از عاملان بزرگ بنى اميه در عراق و ايران بود، در شهر واسطواقع در عراق ، مستقر شده و مناطق و نواحى اطراف را تحت كنترل خود داشت .
قحطبه پس از تصرف شهرهاى ايران به سوى عراق هجوم آورد و ابن هبيره براى دفع تهاجمات وى از واسط بيرون آمد. دو سپاه در مكانى به نام زاب كه در بيست فرسنگى كوفه است ، با هم روبرو شدند و نبرد سختى ميان آنان به وقوع پيوست و از طرفين تعداد بى شمارى جان باخته و يا زخمى گرديدند.
سرانجام سپاهيان اموى ، متحمل شكست و هزيمت شده و به ناچار به سوى واسط عقب نشينى كردند. اين واقعه در هفتم محرم سال 132 هجرى به وقوع پيوست.قحطبه پس از پيروزى بر امويان ، خطبه اى براى لشكريان خود خواند و ضمن آن گفت : سوگند به خدا كه ما قيام نكرديم مگر براى اقامه حق و از بين بردن دولت باطل همانا به شما خبر مى دهم كه امام محمد بن على بن عبدالله بن عباس به من پيش از اين خبر داده بود كه من با نباتة بن حنظله كلابى و عامر بن ضباره مرى از عاملان بنى اميه نبرد مى كنم و آنان را شكست مى دهم . من اين خبر را قبلا به شما داده بودم و شما خود شاهد بوديد كه گفتارش ‍ راست درآمد و من به آنان پيروز شدم . هم اكنون به شما خبر مى دهم كه امام محمد بن على به من خبر داده است كه من از فرات ، عبور نمى كنم ولى شما از آن عبور كرديد و مرا در ميان خود نيافتيد پس همانا امير شما فرزندم حميد بن قحطبه است و اگر براى او مشكلى پيش آيد، برادرش حسن بن قحطبه ، امير شماست .
پيش گويى قحطبه ، درست بود، زيرا هنگامى كه همگى از آب فرات عبور كردند، قحطبه را درميان خود نديدند.
از آن پس ، كسى قحطبه را نديد. برخى گفته اند كه وى در آب غرق شد. برخى گفته اند كه زير آوارى مدفون شد و برخى ديگر نوشته اند كه سوارى اش وى را به نيستى داد.
به هر حال سپاهان وى به فرماندهى فرزندش حميد از آب فرات گذر كرده و چهار روز بعد، كوفه را به تصرف خويش درآوردند. چندى بعد به بصره دست رسى پيدا كرده و آن را از چنگ امويان خارج ساختند.
در مناطق عرب نشين ، فرماندهى ارشد عباسيان را ابوسلمه حفص بن سليمان بر عهده داشت . وى براى نبرد با باقى مانده سپاهيان يزيد بن عمر بن هبيره ، سپاهى به فرماندهى مشترك حسن بن قحطبه و مالك بن هيثم ، بسيج كرد و به سوى واسط اعزام نمود.
سپاهيان عباسى ، شهر را از چند سو محاصره كرده و صحنه را بر ابن هبيره تنگ نمودند و سرانجام با هجوم سراسرى به داخل شهر، آن را تصرف كرده و ابن هبيره را به قتل رساندند و سپاهيان اموى را با شكست مهم و سرنوشت ساز روبرو نمودند.
در همين ماه محرم ، ابوسلمه بزرگان بنى عباس از جمله ابوالعباس سفاح و برادران و اهل بيت او را وارد كوفه كرد و براى آنان خانه هايى فراهم نمود.
آنان به مدت دو ماه به طور ناشناس در كوفه سكونت گزيدند و پس از آن ، حضورشان آشكار گرديد و با ابوالعباس سفاح به عنوان نخستين خليفه عباسى بيعت شد.
در اين باره ، روايت شيرينى از امام ششم شيعيان حضرت جعفر بن محمد الصادق عليه السلام نقل شده است كه به روشنى اين واقعه مهم را پيش ‍ بينى و پيش گويى كرده بود.
از ابن صدقه روايت شده است : شخصى از خاندان بنى اميه كه زنديق كافر متظاهر به اسلام بود، نزد امام جعفر صادق عليه السلام رسيد و از آن حضرت پرسيد كه كلام خداوند - عز و جل - در آغاز سوره اعراف كه مى فرمايد: المص به چه معناست و از آن چه چيزى را اراده كرده است ؟
حلال و حرام آن چيست و مردم از اين كلمه چه بهره اى مى برند؟ امام صادق عليه السلام كهاز پرسش اعتراض آميز و كفرگويى وى ناراحت شده بود، فرمود: ساكت باش ! بدا بهحالت ، الف در اين كلمه ، اشاره به يك است ، و لام اشاره به سى ، ميم اشاره به چهل و صاد اشاره به شصت است 131 1+30+40+60،حال تو بگو تا كنون چند سال دنيا به كامتان بوده است ؟ يعنى شما خاندان بنى اميه چند سال حكومت كرديد؟ مرد اموى ، گفت : 131سال .
آن گاه امام عليه السلام فرمود: همين كه اين سال به پايان رسد، حكومت خاندان شما نيز به پايان خواهد رسيد.
ابن صدقه گفت : ما خود شاهد بوديم كه در روز عاشورا دهم ماه محرم سال 132، سياه جامگان هواداران بنى عباس وارد كوفه شده و حكومت بنى اميه را سرنگون كردند.
بدين گونه ، پيش گويى صادق آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم به تحقق رسيد و خاندان بنى اميه و حكومت ظلم آميز آنان ريشه كن گرديد.
منبع : فیض الاعلام و وقایع الایام شیخ عباس قمی ، روزشمار تاریخ اسلام سيد تقى واردى
سایت : راسخون

 1 نظر

پیامک های عاشورایی

12 آذر 1390 توسط یاسین

هرکس کربلا را عشق مي ورزد،بايد فاصله خويش با کربلا را اندازه بگيرد و از خويش بپرسد:برلب فرات زندگي،تا کنون چند بار به خاطر ديگران از خودگذشته است؟

*******************************************************************************************************

  • آبروی حسین به کهکشان می ارزد
    یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
    گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
    گفتا که حسین بیش از آن می ارزد

*********************************************************************************************************

  • کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
    از تو و طفلان تو یاری کنیم
    کاش ما هم کربلایی می شدیم
    در رکاب تو فدایی می شدیم

*********************************************************************************************************

  • بهـارِ بـاغِ دل از گریـه محـرّم توست
    بهشت، برگ گلی از شراره غـم توست
    محرمت بـه من احرامی سیـه بخـشید
    کسی که مَحرم این جامه گشت، محرم توست

*********************************************************************************************************

ماهی که ز آفتاب روشن تر بود

لب تشنه آب و تشنه باور بود
می رفت و دل از حسین می برد که او
پیغمبر کربلا، علی اکبر بود

 1 نظر

شباهت های حسين‌بن‌علي (ع) و عيسي‌بن‌مريم

12 آذر 1390 توسط یاسین

ميان حضرت عيسي و سيدالشهدا (ع) شباهت‌هاي بسياري است.

الف: حضرت مريم (س) صديقه امت مسيحيت است. (  آيه 57 سوره‌ي مائده )
حضرت زهرا (س) نيز صديقه طاهره امت اسلام است. درباره هر دو بتول عذرا گفته شده است.

ب: شباهت ديگر در مدت حمل است. در کتاب نفس‌المهموم و بحار جلد 10 آمده است که طول مدت حمل امام سوم شيعيان 6 ماه بود. هيچ کس 6 ماهه متولد نشد که در عين حال بماند؛ مگر حسين و عيسي.
عيسي گفت: اني عبدالله و امام (ع) فرمود: اني من المسلمين.

ج: شباهت ديگر آنها در عقيده‌اي است که مردم در مسأله تفديه پيدا کردند و خيال کردند که آنها کشته شدند که گناه ديگران را به گردن بگيرند و ديگران آزاد باشند و تکليف ساقط شد.
درباره‌ي عيسي اصل کشته شدن دروغ است و درباره سيدالشهداء (ع) فلسفه کشته شدن اين نبود.
به قول مولوي: زان‌که از قرآن بسي گمره شدند … يعني هر دو وجود برکت‌خيز فوق‌العاده شدند.

د: شباهت ديگر آن است که مسيحيان و مسلمانان، ولادت و عروج اين دو عزيز را بزرگ مي‌شمارند.
شايد شباهت بين عيسي و سيدالشهداء در يک امر ديگر هم باشد و آن عدم سابقه اسمي است و شايد اين جهت مربوط به يحيي باشد نه عيسي،

و:
در اين صورت شباهت بين حسين (ع) و يحيي است چرا که هر دو شهيد امر به معروف و نهي از منکرند.

ه: شباهت ديگر بين آنها در انصار و حواريين است.

منبع: کتاب حماسه حسینی

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

عطر باران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس